اشعار ارمن

دیروز در خیابان

زنی که چشمانش

هیچ شباهتی به چشمان تو نداشت

لبخند زد به من

آهسته نزدیک شد

و با صدایی که

هیچ شباهتی به صدای تو نداشت

صمیمانه پرسید :

ما یک دیگر را کجا دیده ایم؟

در آن قصه ی ناتمام نبود؟

نمی دانم ؛ چرا آن زن

ناگهان تو را به یادم آورد

و گفتم: چرا !

در آن قصه بود...

 

"واهه آرمن"


موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، اشعار ارمن ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 27 دی 1394برچسب:اشعر ارمن,قصه, | | نویسنده : یه مرد |

 

 

 

من سرم درد می کند

برای دعواهایی که

با هم نکردیم

لعنتی!

چقدر مهربان رفتی..!

 

"آرش امینی"

 

 

منبع:http://n-poems.blogsky.com

 

  /


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 26 دی 1394برچسب:مهربان رفتی,چقدر مهربان رفتی,رقتن,لعنتی, | | نویسنده : یه مرد |

نیستی کم! نه از آیینه نه حتی از ماه

که ز دیدار تو دیوانه ترم تا از ماه

 

من محال است به دیدار تو قانع باشم

کی پلنگی شده راضی به تماشا از ماه

 

به تمنای تو دریا شده ام! گرچه یکی ست

سهم یک کاسه ی آب و دل دریا از ماه

 

گفتم این غم به خداوند بگویم، دیدم

که خداوند جدا کرده زمین را از ماه

 

صحبتی نیست! اگر هم گله ای هست از اوست

می توانیم برنجیم مگر ما از ماه!

 

 

 

 

"فاضل نظری"

 

منبع:http://poem.parsiblog.com


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 21 دی 1393برچسب:شعر عاشقانه,شعر,متن های عاشقانه,شعر دوست داشتن,شعر های عاشقانه,اشعار عاشقانه, | | نویسنده : یه مرد |

صفحه قبل 1 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ساح